خانواده کارآفرین

خانواده کارآفرین

وبلاگ گروه "خانواده کارآفرین"
خانواده کارآفرین

خانواده کارآفرین

وبلاگ گروه "خانواده کارآفرین"

ایران و اقتصاد شبکه ای

با این رویکرد، پرداختن به جایگاه ایران در اقتصاد آینده که به عقیده صاحبنظران آینده نگر «اقتصاد روی شبکه ها» خواهد بود از این حیث که ایران نمی خواهد ‏‏«بازیچه» باشد بلکه درصدد «بازیگری» است، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اگرچه در سالهای اخیر اقتصاد ایران درصد انطباق خود با معیارهای جهان آینده است و ‏سعی دارد با کمترین چالش نسخه های سازمانهای بین المللی اقتصادی نظیر بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، سازمان جهانی کار و... را پذیرفته و آنها را به ‏مرحله اجرا گذارد بلکه بتواند به عضویت سازمان تجارت جهان درآید، اما آنچه اکنون اقتصاد ایران به آن نظر دارد نه از روی «انتخاب آزاد، بلکه انتخاب از روی ‏اجبار» است و «پیوند با اقتصاد جهانی» اگر هدف برنامه چهارم و افق چند ساله آینده باشد، نمی توان با ساختار سنتی فعلی «بازیگر فعال» بود، مگر اینکه «ساختارشکنی» ‏در دستور کار قرار گیرد.

فرهنگ رفتار اقتصادی مردم ایران از جمله مواردی است که امکان حرکت برنامه ریزی در مسیر آینده را به آسانی نخواهد داد و امکان مقاومت در برابر تغییرات ‏وجود دارد؛ اول کم اعتمادی فزاینده نسبت به برنامه ها و تصمیم گیری ها به دلیل آغشته بودن اقتصاد به حرکتهای سیاسی و دیگر سلطه حداکثری دولت بر ‏فعالیتهای اقتصادی. از این رو تفکرات اقتصادی ایرانیان به دلایل تاریخی گرایش به منافع شخصی، رانت طلبی، نزدیکی به مراکز قدرت، دوری از مشارکت فعال ‏اقتصادی، کمتر ریسک پذیر و حرکت در جهت افزایش سرمایه از طریق مبادلات تجاری و سودای دارد؛ اما این یک روی سکه است. در سالهای اخیر به تدریج ‏رشد مشاغل دوران فراصنعتی به ویژه در کلان شهرهایی نظیر تهران نشان می دهد که قشر نوظهوری از شهروندان عمدتاً جوان درصدد گام برداشتن بر مبنای ‏اقتصاد آینده هستند.تنوع مشاغل خدماتی به ویژه مشاغل مرتبط با حوزه اطلاعات و ارتباطات، رشد فزاینده مشاغل پاره وقت و خانگی و... و گسترش ابعاد آن نشان می دهد تغییراتی ‏در برخی اقشار جامعه در حال روی دادن است. فقدان ذهنیتی پیشرو و آینده نگر در حوزه های تصمیم گیری و مناقشه برروی اصول بدیهی عرصه تکنولوژی ‏اطلاعات با هدف نظارت و کنترل و شکاف بین بخش خصوصی و بخش دولتی از دیگر موانعی است که اقتصاد ایران با آن مواجه شده است. اما جای امیدواری است اگر پیامدهای ظهور جامعه که ای موجبات پویایی و رویارویی ذهنیتها شود مشروط بر اینکه تقابل و تعامل افکار با مهار ‏سیاست و گفتار سیاستمداران رنگ و انگ نپذیرد. در اقتصاد اطلاعاتی بهره وری و رقابتی بیش از هر زمان دیگر به معرفت و دانش، اطلاعات و ‏فن آوری لازم جهت پردازش اطلاعات بستگی دارد ، نقد و پالایش نظری و عملی در ساختار اداری ایران یک اجبار خواهد بود و مقررات سخت و دست و پا گیر ‏استخدامی و اداری در بلندمدت به زیان منافع ملی خواهد بود. اشاره به یک تجربه به نظر کفایت می کند. در حال حاضر اکثر وزارتخانه ها و شرکتهای دولتی و ‏مؤسسات وابسته به دولت به راه اندازی شبکه ای روی اینترنت روی آورده اند که در چشم انداز اولیه مثبت ارزیابی می شود اما گذشته از برخی نواقص و مسایل ‏فنی می توان به آسانی دریافت که محتوای اکثر آنها متأثر از رویکرد ارتباطی افقی دوران بوروکراسی شدید است و آنچه قبلاً در بولتنها و بروشورهای ادارات ‏یافت می شد روی اینترنت قرار گرفته و کمتر ورود دولت الکترونیکی (‏E-Government‏) بر آنها حاکم است که یکی از الزامات اقتصاد اطلاعاتی است. به واقع ‏آنچه اکنون بر فضای رسانه ای ایران به ویژه در بخش دولتی در جریان است همگی بر پردازش و ارائه یک سویه اطلاعات تکیه دارد و همگی بر مبنای زمان و مکان ‏به گذشته آن فعالیت می کنند. ضعف زیرساختهای لازم از یک سو و رویکرد فکری دوران صنعتی از سوی دیگر باعث شده تا مثلاً به جای کارگزاران ارتباطی ‏طیف وسیعی از کارمندان ارتباطی رشد یابند که با ساعت کار مشخص و در مکان معین اشتغال دارند.

برمبنای گزاره دیگری که آینده نگرها به آن اشاره می کنند، در قالب جهانی شدن و اقتصاد جهانی باید پذیرفت کسانی که در چرخه سودآوری نتوانند نقش آفرینی ‏کنند و مجهز به امکانات و تجهیزات نباشند و از سطح دانش و دانایی کمتر برخوردار باشند به حاشیه رانده می شوند.

ایران می خواهد اقتصاد خود را با اقتصاد جهان پیوند بزند این خواست اگرچه قلبی نیست، عقلی هست اما هنوز نگرانی ها و دغدغه های فزاینده ای در پیش است:

‏1- شهروندان ایران آمادگی ذهنی ندارند و شناخت آنها از جهان آینده معرفتی ناقص توأم با توسل است. (از حیث بدنه اجتماعی)

‏2- تصمیم گیرندگان هنوز تردید دارند و ساختار تصمیم گیری قابلیت انعطاف پذیری لازم برای زنده ماندن و نباختن بازی را ندارد و روحیه ترجیح حفظ وضع ‏موجود بر اصلاح ساختار اقتصادی به دلیل شکل گیری تفکرات مدیریت اقتصادی از اقتصاد دولتی همچنان پابرجاست (از حیث بد حاکم).

‏3- ساختار اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران به دلیل تحولات تاریخی هنوز اقتدارگرایانه و میل به رویکرد عمودی دارد و کمتر مشارکت پذیر است.

‏4- احساسات سیاسی کماکان بر عقلانیت سیاسی غلبه دارد و اقتصاد ایران از این مسئله رنج می برد.‏