از همان دوران کودکی به واسطه حرفه پدربزرگم به گله وگلهداری علاقه داشتم و با وجود علاقه زیادی که به حرفه معلمی داشتم، بعد از باز نشستگیام، به دلیل علاقه زیادم به طبیعت و برای اینکه بیکاری را دوست نداشتم به این حرفه روی آوردم. این بود که خانهمان را در تهران فروختم و بدون هیچ اطلاعی از حرفه دامداری، با کلی وام، یک واحد دامداری با هفت گوساله در محمدشهر کرج خریدم. از هر فرصتی برای ارتقای سطح علمیام استفاده میکردم و معتقد بودم که باید بر همه کارهای دامداری اشراف پیدا کنم و آن را یاد بگیرم. بر این اساس، تمام دورههای آموزشی را در ایران و خارج از ایران میگذراندم. بعد از یک سال هفت گوساله به ۱۴ رأس و سال بعدش به ۲۸ رأس رسید. درسفری که به دانمارک داشتم دیدم که آنها چه پسماندههایی را به ایران صادر میکنند. این بود که تصمیم گرفتم به تولید شیر و گوشت با روشهای جدید و اصلاح نژاد دست بزنم. بعد از مدتی تصمیم به اصلاح نژاد گرفتم و اسپرمهای منجمد وارداتی را خریداری و به گاوها تلقیح کردم. درنتیجه گاوی که در سال نخست بین ۱۸ تا ۲۰ کیلوگرم شیر میداد، اکنون با اصلاح نژاد ۶۵ کیلوگرم شیر میدهد و در آخر به سراغ طرح نوین انتقال جنین دام رفتم. گاوهای ما الان با تلقیح مصنوعی و نه لقاح طبیعی، تولید مثل میکنند. ما برای اصلاح نژاد همان کارهایی را میکنیم که در مرکز تحقیقلت رویان انجام میدهند.
مشکلات دامداران
مشکلات و فراز و نشیب در هر کاری هست و حتما هر کارآفرینی پذیرای مشکلات کاریاش است. هر کارآفرین، در طول زندگیاش هرگز از مشکلات نمیترسد و از عهده آنها برمیآید. اولین مشکل هر کارآفرین نبود سرمایه و امکانات اولیه است و دومین مشکل برای یک دامدار شیوع بیماری در بین دامهایش است. اوایل کارم بود که «سل گاوی» شیوع پیدا کرد و همه گوسالههایم را از دست دادم و برایم خیلی سخت بود که با این مشکل روبهرو شوم. دامدار باید مدام مراقب دامهایش باشد و با عشق و علاقه کار کند. به همین دلیل خانه خود را در دل دامداریام به مانند برجی درست کردم تا به همه چیز تسلط داشته باشم و هر لحظه و هر ثانیه مراقبشان باشم. کار دامداری، کاری سخت و پرزحمت است. اگر میخواهید دامداریِ خوبی داشته باشید، باید مثل یک مادر که بالای سر بچههایش است، از دامداری خود مراقبت کنید.
آموزش، لازمه کارآفرینی
سالهای زیادی را در حوزه آموزش گذراندم و به این باور دست پیدا کردهام که علت موفقیت هر کشوری، آموزش صحیح، بر پایه برنامهریزیهای بلندمدتِ آن کشور است. کار و کارآفرینی باید از دوران پیش از دبستان، به طور اجباری آموزش داده شود.
آشنایی با کسب و کار، یعنی ایجاد علاقه و پرورش مهارت در هر کشوری؛ اما متاسفانه ما در ایران، بعد از گرفتن مدارک تحصیلیمان، تازه به یاد کار کردن و کسب در آمد میافتیم و به همین دلیل است که جوانانمان توقعات زیادی دارند و جز پشت میزنشینی کاری بلد نیستند. ما نیاز به نیروی متخصص و علاقهمند داریم. کدام جوان را میشناسید که با مدارک دانشگاهی حاضر باشد که در دامداری کار کند و یا دامداری دایر کند؟
وقتی شما از کودکی به افراد آموزش دهید، کار کردن برای آنها عار نیست و به کار و کسب درآمد با دیگاهی دیگر نگاه میکنند. البته فراموش نکنیم که صرف خواندن چند کتاب، از انسان کارآفرین نمیسازد. کار یعنی در عمل، فعالیتی را درک و لمس کردن. بعد از آموزش و پرورش من والدین را مقصر میدانم و معتقدم که کشور لبریز از مهندسان بیکار است. چرا باید مدام به کودک خود بفهمانیم که باید دکتر و یا مهندس بشود؟ اجازه بدهید فرزندانتان، خودشان علایقشان را پیدا کنند و هر آنچه را دوست دارند تخصصی بخوانند و اجازه بدهید تخیل و باورهای خود را به مرحله تولید برسانند. کشورهای تولیدکننده، همیشه موفقتر از سایر کشورهای وابسته هستند. کارآفرینی امری اکتسابی و ذاتی است؛ اما هر انسانی را میتوان با دیدِ کارآفرینی برای ورود به جامعه مهیا کرد.
البته در دنیای رقابت، کسی که خلاقتر است، پیروز میدان خواهد بود.
کارآفرینی ستون اشتغالزایی مدتهاست تب کارآفرینی ایران را در برگرفته است و هنوز نمیدانیم که بین کارآفرینی و اشتغالزایی تفاوت وجود دارد. کارآفرین، فردی است که با ایدههای ناب و متفاوت خود کسب و کاری راهاندازی میکند و اهل ریسکپذیری است و همه چیز را به جان میخرد؛ اما کسی را که شرکتی دایر میکند و چندین نفر را مشغول به کار میکند، کارآفرین نمیخوانند. اشتغالزایی، نتیجه کار آفرینی است و لزوما اشتغالزایی با کارآفرینی یکی نیست.
مهم این است که ایدههای نو داشته باشید. هر ایده تازهای کسب و کاری جدید است؛ حتی اگر به نظر تکراری باشد. اگر در آن کار و حرفه متفاوت باشید، در واقع کسب و کاری نو را بنیانگذاری کردهاید.
دولت، پل ارتباطی
در کشور ما کم نیستند سرمایهگذارانی که بدون هدف و با ایدهای جدید کار میکنند و کارآفرینان بسیاری هستند که به دلیل کمبود بودجه، ایدههایشان را دفن میکنند. به نظر من دولت به عنوان تسهیلگر و راهنما باید، پل ارتباطی سرمایهداران، بانکها و کارآفرینان باشد.
اشتغال و درآمدزایی
تقریبا هر دامداری، با توجه به نوع فعالیت و وسعت کاریاش در امر اشتغالزایی نقشآفرین است. به طور تقریبی در این واحد تولیدی ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر مشغول به کار هستند و با توجه به نوع کار، روزانه از ۱۰ تا۳۰ نفر به طور ثابت فعالیت میکنند. عمده تولیدات هر دامداری محصولات لبنی و گوشتی است؛ اما این مرکز به دلیل پرورش نژاد برتر دامی، در زمینه تولید جنین فریزشده گاو برتر نیز درآمدزایی دارد. هر چند به دلیل نوسانات ارزی، قیمت هر جنین هم مدام تغییر میکند و در حال حاضر قیمت هر جنین ۹۰۰ هزار تومان است.
خوشبختانه امروزه با شناخت صحیح و همکاری سازمانها و ادارات ذیربط در وزارت جهاد کشاورزی، گوسالههای نر اصیل پرورشیافته در این موسسه، به عنوان «گاو نر مولد» به تمامی مراکز استانها در سطح کشور ارسال میشوند و نیز در مرکز «اصلاح نژاد دام کشور» وابسته به همین وزارتخانه، تولید اسپرم برای تلقیح به گاوهای ماده سراسر کشور، مورد بهره برداری قرار میگیرد.
سایرمشکلات
با وجود مشکلات عدیده تولیدکنندگان محصولات دامی، نوسانات قیمت شیر، واردات بیرویه فرآوردههای کشاورزی و دامپروری، بیماریهای دامی، مشکلات مالی و پرداخت وام و ... قصد دارم در آیندهای نه چندان دور کارخانه فراوردههای دامی را دایر کنم، تا تولید فراوردههای لبنی را نیز خودم بر عهده بگیرم.
رمز موفقیت هر تولیدکننده، پشتکار، ریسک و از خود گذشتگی است.
من به عنوان یک زن، مادر و مدیر، سختیهای بسیاری را به جان خریدهام تا به خواستهام جامه عمل بپوشانم و به دلیل انتخاب شغل دامپروری، سالها اقامت در محل دامداریام را به زندگی تشریفاتی تهران ارجح دانستهام.
منبع:lotfi55.blogfa.com